متن کوتاه ادبی تنهایی خیلی شیک و قشنگ [ گلچین ⭐️ ] | تاو بیو

ما به جرم بی وفایی این چنین تنها شدیمـ چون نداریم همدلی بازیچه ی دلهـــــا شدیمـ

نکند ما بهر تماشای جهان امده ایم😕

‏و ما می دانیم سینه‌ات تنگ می‌شود از آنچه می‌گویند...

سوره‌ی حجر؛ ۹۷

مگر میشود شب را دوست نداشت ؟!
وقتی تمامِ دغدغه ها خوابیده اند
وقتی آدم فراموش میکند
کجایِ جهان ایستاده و
چقدر غمگین است ...

زندگی
چون قفسی است....
قفسی تنگ،
پر از تنهایی...

گاه تنها میشوم تنهاتر از همه
گوشه ای میشینم و حسرت ها را مرور میکنم
نمیدانم کدام خواهش ها را نشنیدم
و به کدام تنهایی خندیدم که تنهاترینم…

‏کاش تو غصه هامون مو باشه دیگه نخوریم.

یک نفر نیست ؟ مرا قسمت ت گرداند ؟
کار خیر است اگر !
این شهر مسلمان دارد :)

.
          ‌♡یادِ رُخسار ٺـو را 
                   در دل نهـان داريم مـا...

ﮔﻭﻳﻧﺩ ﮔﺭﻳﻫ ﻋﻗﺩه ﺩﻟ ﺑاز ﻣﻳ‌ﻛﻧﺩ
ڂون گریه می‌ڪنم دل من وا نمی‌ݜود...
 

‌
🗯 فرید صارمی 

دقیقه به دقیقه
قفل گوشی تلفن‌ هایمان را
باز و بسته می‌ کنیم!
ولی به اطرافیانمان 
وانمود ميكنیم 
داریم ساعت چک میکنیم!
منتظریم، می‌ فهمی..!؟
‌

چنان دل کندم از دنیا که شکلم، شکل
تنهایست....ببین مرگ مرا در خویش
که مرگ من تماشایست

باران، دست ابر را رها کرد
برگ، آغوشِ درخت را
تو، مرا...
و اینگونه پاییز شد!

•| علی سلطانی

گاهی سکوت علامت رضا نیست شاید....
كسی دارد خفه میشود پشت سنگینی یک بغض....

و تنهایی...
تقدیر آدم هایی است
که در قلبشان قبرستانی از حرف هایِ ناگفته دارند....

- ‏حواس هیشکی بهمون نیست که هیچ،
حواس خودمون هم پی یکی دیگست🚶🏿‍♂️

‌

تا که نداریم با خلایق الفتی خلق پندارند که ما دیوانه ایم

زندگی مثل یک پازل است. برای ماندن در کنار پازل اشتباهت تلاش نکن چون یا تو میشکنی یا او! بدنبال پازل خودت باش

یک نظر دیدم و 
تاوانِ
دو عالم
دادم ... 

هر صبح بوی تو میدهد پیراهنم 
بس که تمام شب 
تنگ در آغوش گرفته‌ام،خیالت را...

آه از آن رفتگان بی‌برگشت...!

-هوشنگ ابتهاج

نبض شب آن قدر آرام می‌زد که نیمه‌شب مُرد...

- پلک بر پلک می فشاری 
و می دانی آنچه تمام می شود
  تویی و نَه اَندوه ..

از من تنها تر فقط یک نفر است
تویی که در دل یک تنها،تنها شدی...

در دل تنگم خموشی میکند انبار حرف
محرمی کو تا بگویم اندک از بسیار حرف…”

تکرار مسواک زدن در همه شبها ، دندانها را سفید میکند
و تکرار خاطرات در همه شبها ،
موها را

دلم کارِ دست است

خودم بافتمش…

تارش را از سکوت

پودش را از تنهایی

همین است که خریدار ندارد….