فکر کردم به راهی پیدا کردم

فکر کردم که راهی برای خلاص شدن

پیدا کردم

ولی تو هیچوقت نمیری

پس فکر کنم حالا باید من بمونم

امیدوارم یه روزی بتونم از اینجا برم

حتی اگه تموم شب یا صدها سال

طول بکشه

یه جا برای قایم شدن میخوام ولی

نمیتونم یه جای نزدیک پیدا کنم

میخوام که حس کنم زنده م بیرون از

اینجا نمیتونم با ترس هام بجنگم

عاشقانه نیست ؟ همیشه تنهایی

قلبم از شیشه ساخته شده فکرم از

سنگ

من را تکه تکه کن ، از پوست تا

استخوون

سلام ، به خونه خوش اومدی

دیر شده

دنبال یه جای بهتر میگردم

یه چیزی توی ذهنمه

همیشه توی سرم به یجایی هست

ولی میدونم که یه روز مجبورش

میکنم از اینجا خارج شه

حتی اگه تموم شب یا صدها سال

طول بکشه

یه جا برای قایم شدن میخوام ولی
نمیتونم یه جای نزدیک پیدا کنم

میخوام که حس کنم زنده م بیرون از

اینجا نمیتونم با ترس هام بجنگم

عاشقانه نیست؟ همشه تنهایی

قلبم از شیشه ساخته شده فکرم از

سنگ

من تکه تکه کن ، از پوست تا استخوون

سلام ، به خونه خوش اومدی

اوه، آره

آره آه

اوه ، اوه

سلام ، به خونه خوش اومدی