، گفت: _برام مهم نیست کی دلمو بردی. دلمو نگهدار دختر! :
؛
و باز شب از راه رسید
باز قصه ی تکرار تو
تمام تو که در من جا گذاشته ای...
باید از ماه بپرسم
بپرسم تا ببینم هنگامی که
آسمان شب را می پیمود تا
به پنجره اتاقم برسد
آیا تو را همراه قلبم دیده است؟
دیده است تو را که اینگونه
باوداعی تلخ مرا رهسپار نیستی
کرده ای؟
برگرد دور است مقصدی که
در ذهن داری؛برگرد...
و باز شب از راه رسید
باز قصه ی تکرار تو
تمام تو که در من جا گذاشته ای...
باید از ماه بپرسم
بپرسم تا ببینم هنگامی که
آسمان شب را می پیمود تا
به پنجره اتاقم برسد
آیا تو را همراه قلبم دیده است؟
دیده است تو را که اینگونه
باوداعی تلخ مرا رهسپار نیستی
کرده ای؟
برگرد دور است مقصدی که
در ذهن داری؛برگرد...
مشابه: